- ۱ نظر
- ۰۵ آذر ۹۳ ، ۱۱:۵۴
قریب به نه ماه از آخرین پست انتشاری یانوندیزاین میگذرد! و دقیقتر قریب به یک سال از کم فعالیت شدن و خسته شدن یانوندیزاین!
یانوندیزاین تا پیش از این یک سال، با جامعه بزرگ و علاقهمندی از حوزه طراحی ، معماری و هنر آمیخته شده بود. خیلیها در سالهای ۸۶ که فقط به فرستادن ایمیلهای گاهبهگاه دیزاین به صندوق ایمیلی معدودی از دوستان ورودی ۸۵ دانشگاه هنرم مشغول بودم تا همین آغاز سال ۹۶ ، کم کم روزانه با ایمیل روزنامه یانوندیزاین، سیر اینترنتی خودشان در جهان هنر و طراحی را شروع میکردند. خیلیها ابراز لطف فراوانی را در این سالها به تیم فعال یانوندیزاین ابراز کردهاند و همین خیلیها و بسیاری که منتقدانه و تیزبین همیشه ما را مدنظر داشتند، عمده انرژی و انگیزه پیشبرد حرکت یانوندیزاین بودند.
واقعیت آن است که مسائلی شخصی برای یکسالی این حرکت را متوقف کرد... اما عمده انگیزهای که این سالها پشت یانوندیزاین بود و اتفاقات خوبی که پیرامون آن در سالهای گذشته افتاده بود مانع آن میشد که به کل یانوندیزاین را فراموش کنیم....
ما به امید خدا از امروز یعنی ابتدای اردیبهشت ۹۷ دوباره با انگیزه شروع خواهیم کرد. با هم از جهان هنر و طراحی خواهیم دید.... روزانه و پابهپای تحولاتی که در پیرامون ماست.
عالم با تمام تزاحمها و جمع میان اضدادش در گوشههایی سخت تاثیرگذار وحدتی بیمانند دارد. جمیع حیوانات وحشی و طعمههایشان از یک آب زندگی میگیرند و از یک هوا تنفس میکنند. وحدتی در کنار تمام ضدیتها..... ما انسانها اما به این وحدتها سخت بیاحترامی کردهایم و این به خصوص هنرمند شرقی را به شدت آزار میدهد.
کای گوجیانگ هنرمند چینی برای بیان رابطه میان انسان و طبیعت، انتخاب حیواناتی با مقیاس یک به یک و با ساختی بسیار طبیعی را در فضای انتزاعی موزههای مدرن برگزیده است. او در آخرین اثر خود با نام «میراث ۲۰۱۳» نود و نه حیوان وحشی را سر در آبگیری کریستالی و آبیرنگ در وسط سالن بزرگ یک گالری هنری نمایش داده است که خیلی دوستانه در کنار هم دارند آخرین میراثهای زمین را سرمیکشند. میراثی که ما انسانها با استفاده بیحساب و کتابمان از زمین پهناور و غنی برای آنها نگهداشتهایم.
در این پست اثر قبلی گوجیانگ در سال ۲۰۰۶ که حرکت موحشی از گلهای از گرگها بود و همچنین یک تصویر از دیگر اینستالیشنی که گوجیانگ در سال اخیر در نمایشگاهی هنری به نمایش گذاشت را نیز میبینید.
معماران هلندی بیرمن هنکات, برای توسعه یک موزه نئوکلاسیک گنبدی متقارن و عجیب با پوشش واحدهای سرامیکی بعددار در دو اندازه ی مختلف که ترکیب های متنوعی در پوشش سطح می دهند, ساخته است. گنبد در دورنمای شهری بافتی سفید و یک دست پیدا می کند و در نمایی نزدیک پولک هایی درخشان با انعکاس های نوری مختلف.... اجرای تمیز کار و طراحی مدول پایه شکل دهنده پوسته از نقاط قوت کار است.
پروژهی بازسازی زندان قصر به شکل باغ موزه قصر توسط دفتر معماری EBA یکی از بهترین تغییرکاربرها و بازسازیهای سالهای اخیر در ایران است که تحت مدیریت معماری آرش مظفری رخ داده است. بازسازی یک زندان با هزار سابقه سیاسی و امنیتی به یک فضای عمومی و شهری با کاربری تفرج و خوشگذرانی بیشک در کنار پاسخگویی به نیازهای طبیعی شهری، اشارهای جذاب در سیر تحولات یک جامعه به حساب میآید. از معدود کارها در وادی هنر و معماری که با تحولات انقلاب اسلامی همراستاست
در طراحی ساختمان موزه تمدن مدیترانهای اروپایی (MuCEM)، تیم طراحان به سرپرستی رودی ریچیوتی سعی کردهاند از طریق جدارهسازیهایی که با ترکیب سایه روشن نور نمودار حرکت لغزان نور بر سطح لغزان اقیانوس را تداعی میکند و فضاهای بزرگ بدون ستون، کانسپت دریا را در کالبد موزه تحقق بدهند. به این ترتیب سازه بنا با طرههای بلند و بدون ستونهای میانی طراحی شده است و پوشش مجموعه نیز شبکهای نامنظم است که با تاثیر بر نورپردازی فضاهای داخلی بروز کانسپت مورد نظر را برعهده دارد.
به شخصه توجهم جلب رواقی شد که در پشت بام مجموعه به کمک طرههای بلندی که از نما به سمت داخل تعبیه شدند، طراحی شدهاست. طراح برای گمکردن طرهها و به منظور کمک به آنها ستونهایی بینهایت ظریف را نیز در جداره داخلی رواق تعبیه کرده است که در نگاه اول به شدت فریبدهنده است و گمان میکنید تمام این رواق سنگین تنها و تنها با همین چند ستون ظریف و رویایی برپاست!
هنر اساسا طور دیگر دیدن و دیدن نادیدنیها و آشکارکردن آنهاست. فرق اصلی هنرمندان با سایر مردم در دیدن همین نادیدنیها یا حتی کشف آنها و بعد روشنکردن آنها برای سایرین است. و هرچه نادیدهی کشف شده توسط هنرمند اصیلتر و حقیقیتر باشد بالطبع با هنری سرشارتر و عمیقتر روبهرو هستیم.
وقتی با یک پدیده بزرگ یا مثلا مهم مواجه میشویم کمتر به حاشیههای آن نگاه میکنیم. این مواقع گاهی آن قدر محو پیام اصلی هستیم که به کل ممکن است حتی حاشیهها را نبینیم. مثلا در برخورد با تابلوهای مشهور نقاشی معمولا کمتر کسی به حاشیههای آنها یعنی قابهای چوبی این تابلوها نگاه میکند؛ حتی اگر قابها خیلی قدیمی و نفیس باشند. درست است این حاشیهها سهم چندانی در حقیقت و واقعیت این آثار هنری برعهده ندارند اما جالب نیست که ما اصولا آنها را نمی بینیم!؟ نگاهی متفاوت به این آثار -که حاشیه را اصل و اصل را حاشیه قرارداده- خیلی زیاد تذکر دهنده است...
کارلوس دوکه با قراردادن دوربینش در مقابل تابلوهای نقاشی مشهور موزههای لوور و متروپولیتن در نیویورک و منهتن، و عکاسی از حاشیههای همیشه در سایهی آنها نگاهی متفاوت به ما ارزانی کرده است.
در انگلستان به درستی مرسومه که به شهر و بافت و پیوستار شهری بیش از تک تک بناها اهمیت داده میشه. این طوره که حتی محلههایی از چندصدسال قبل هستند که رویه محله خوب حفظ شده و تمام ساختمان ها درونشون تغییر کرده و امروزی شده. در چنین وضعیتی طراح معمار اگر هم بخواد یک کار امروزی و نوآورانه بکنه لازمه نهادهای مربوطه رو توجیه کنه و طرحی ارائه بده که نهایت احترام رو به بافت داشته باشه.
این مرکز فرهنگی که در جنب یک بنای مهم فرهنگی طراحی شده با وجود هندسه نوآورانه و امروزی ش با راهبردهایی طراحانه به خوبی در عین احترام به پیوستار بافت حرفی نو در بافت ایجاد کرده. بنا با فاصله گرفتن از تود بنای قدیمی و تطابق متریال های نما با سنگ نمای قدیمی و هندسه ای صریح که بیشتر بستری برای دیده شدن بنای قدیمیه تا اغتشاشی بصری و حرفی متفاوت تونسته به خوبی با بافت ترکیب بشه. در عین حال در سمت دیگه توده بنا حجم شیشهای سبک به ترکیببندی کل مجموعه و وزندهی به بخش قدیمی موثر بوده