قریب به نه ماه از آخرین پست انتشاری یانوندیزاین میگذرد! و دقیقتر قریب به یک سال از کم فعالیت شدن و خسته شدن یانوندیزاین!
یانوندیزاین تا پیش از این یک سال، با جامعه بزرگ و علاقهمندی از حوزه طراحی ، معماری و هنر آمیخته شده بود. خیلیها در سالهای ۸۶ که فقط به فرستادن ایمیلهای گاهبهگاه دیزاین به صندوق ایمیلی معدودی از دوستان ورودی ۸۵ دانشگاه هنرم مشغول بودم تا همین آغاز سال ۹۶ ، کم کم روزانه با ایمیل روزنامه یانوندیزاین، سیر اینترنتی خودشان در جهان هنر و طراحی را شروع میکردند. خیلیها ابراز لطف فراوانی را در این سالها به تیم فعال یانوندیزاین ابراز کردهاند و همین خیلیها و بسیاری که منتقدانه و تیزبین همیشه ما را مدنظر داشتند، عمده انرژی و انگیزه پیشبرد حرکت یانوندیزاین بودند.
واقعیت آن است که مسائلی شخصی برای یکسالی این حرکت را متوقف کرد... اما عمده انگیزهای که این سالها پشت یانوندیزاین بود و اتفاقات خوبی که پیرامون آن در سالهای گذشته افتاده بود مانع آن میشد که به کل یانوندیزاین را فراموش کنیم....
ما به امید خدا از امروز یعنی ابتدای اردیبهشت ۹۷ دوباره با انگیزه شروع خواهیم کرد. با هم از جهان هنر و طراحی خواهیم دید.... روزانه و پابهپای تحولاتی که در پیرامون ماست.
یادش به خیر! تقریبا بازی هر روزمون اون هم تو دو نوبت صبح و عصر، خونه سازی بود!
هرچی بالش و پشتی و کمد کوچیک و چادر نماز مامان و حتی گاهی دوچرخه! داشتیم میاوردیم و روی هم سوار می کردیم و خونه می ساختیم باهاشون. در داشت. پنجره داشت. اتاق داشت. یادمه مامان میامد مهمونی خونه مون! میامد و اون زیر جا می شد و معمولا با خودش مثلا شیرینی میاورد خونهی جدید ما و گاهی تا یه ساعتی هم می موند!
خلاصه دنیایی داشتیم برای خودمون!
دخترها احتمالا خاله بازی می کردن و خیلی سودای سقف بالای سر نداشتن اما ما از همون اول تو فکر یه سقف بودیم بالای سرمون!
خدا هم تو کاسه مون گذاشت. الان که خرس گنده شدیم! :) هنوز هم داریم بازی می کنیم و خونه می سازیم و تو فکر یه سقفیم!
آخدا! یعنی ما تو این سه دهه هنوز مناسب هیچ کار دیگه نشدیم!؟ بگذریم....
-------
تمام کیف و حالش به این بود که ما می ساختیم.
حالا امروز میان و برای بچه های کوچولو خونه ی آماده می سازن!
هر چند یه ذره از خونههای بچگی ما با کیفیت تره، اما اونا کجا و این ها کجا....
یه دیوار اون خونه ها رو به کل اینا نمی دم :(
Wooden treehouses, clubhouses and pillow forts are so last year, and what trendy kid would be caught using a colorful playset or ordinary playground equipment these days? For cool-hunting youngsters, the alternative is clear: build a playhouse that rivals modern (and postmodern) dwellings of size and stature.
All jesting aside, though, these are quite elite little retreats. Pilotis support one such minimalist model, complete with a tike-sized front deck, white walls and curtains and clean modernist lines. Another takes a page from the deconstructivists, odd angles and organic forms throughout.
These works were dreamed up by a dad, of course, but one with an eye toward contemporary design. David Lamolla Kristiansen wanted a comfortable-yet-cool place for his young daughter to play in the backyard, which in turned spawned this series of plans.
Surprisingly self-contained and easy to assemble, these are built to be set up in a matter of minutes (or hours at most) by even a novice at do-it-yourself projects, thus allowing kids to also join in the fun.
خوش به حالتون. شما که آقایید، وقت خاله بازی و خونه سازی داشتین؛ ما بیچاره بچه های جنگ، اگه فرصت میشد با همه دخترا و پسرای محله پارتیزان بازی می کردیم. یعنی پسرا یا ارتش دشمن می شدن یا پارتیزان؛ دخترای بزرگتر هم خواهر روحانی ، ما بیچاره ها هم بچه هایی که خواهر روحانی و سربازای خودی باید ازشون مواظبت می کردن :)م
در مورد خونه و سقف هم به این نتیجه رسیدم که همه تو این دنیا مستاجریم؛ پس زیاد غصه نخوریم بهتره. دیدید یه موقع تو اتوبوس یا مترو می بینی جای خالی واسه نشستن هست اما چون قراره زود پیاده شی، حوصله تون نمی گیره زحمت نشستن به خودتون بدید!!م
ارسال نظر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.