متریال و بستر یک اثر هنری دو پارامتر مهم در شکلگیری فرم هستند. اما در دورانهای مختلف مخصوصا در آغاز بهکارگیری مواد گوناگون یا بسترهای مختلف برای خلق آثار هنری، گاهی خود این کشف و توسعه مورد نظر هنرمندان قرار میگیرد. مثلا نقاش به جای آنکه با انتخاب رنگ یا قلممو یا بومی جدید و متفاوت در پی خلق یک اثر متفاوت یا بیان نگاهی نو باشد به دنبال این میافتد که خود این تکنیک جدید را کشف و فهم کند. نتیجه این فرآیند خلق آثاری حتی گاهی بی موضوع با فرمهای جذاب و غیرجذاب در نقاط عطف فنآورانه در تاریخ هنر است. به طور مثال تابلوهای نقاشی جنبش انتزاعی آغاز قرن بیستم.
خب این حرفها چه ارتباطی به این پست دارند؟ در ایران ما سالهاست در طراحی فضاهای باز و سبز نظیر باغها و باغچهها و پارکها به تاسی از مغرب زمین، بتهآرایی و گل آرایی میکنیم. اما هنوز که هنوز است انگار آن قدر خود این مساله (یعنی فرمدادن به گیاهان) برای ما جذاب و ناشناخته مانده است که کمتر کسی مبادرت به ایجاد یک اثر هنری یا القای یک پیام با این رنگ و بوم جدید میکند. باید از دوران آزمون و خطای فنمحورانه دست برداشت.
شاید لازم باشد شهرداریها چند سمپوزیوم مجسمهسازی با گیاهان نیز برگزار کنند تا تمام ظرفیتهای فرمسازانه این کار آزاد شود. اینها مجسمههای سبز گیاهی در باغ گیاهشناسی مونترال در کانادای ۲۰۱۳ هستند که اتفاقا در طی یک مسابقه ایجاد شدهاند.