علی حاجیاکبری: این اولین تصویری است که در نخستین برخورد با تاریخ مختصر هنر هند با آن مواجه میشویم. اما این بانوی غرق در زیور و زینت کیست؟ و در پس این تصویر او چه داستانهایی نهفته است؟
با خواندن بخشی از متن کتاب درمییابیم تصویر یادشده شمایلی از «رادا»، همسر و معشوقهی «کریشنا»ست؛ و در عین حال به شاعر و کنیزی از دربار یکی از راجاهای نهچندان قدرتمند هندوستان تعلق دارد؛ راجایی که برادر کوچکترش، دست او را از حکومت کوتاه کرد. پس از آن، او هم شاعری، پیشهی خود کرد؛ و به تقلید از کریشنا و رادا، همراه آن کنیز، زندگی عاشقانهای را در یکی از شهرهای مقدس هندوان آغاز کرد.
ناگاریداس، که تخلص شاعرانهی آن راجا بود، در اشعارش عشق پرسوز رادا و کریشنا را در کنار سواحل رودها و اعماق جنگلهای تاریک هندوستان تصویر میکرد.
اما اصلا کریشنا و رادا چه کسانی هستند؟ برای یافتن تصوری از اینها، و برای رسیدن به بخش یادشده از کتاب، باید سفری را از لابهلای سطور و فصول آن آغاز کنیم. این سفر بسیار پرماجرا و پرفراز و نشیب است. راهنمای ما در این مسیر، نویسندهی کتاب، «روی سی. کریون» است؛ البته فرزان و کاوه سجودی نیز به عنوان مترجمان این راهنما همراهیمان خواهند کرد. انتشارات «فرهنگستان هنر»، این دو مترجم را برای کمک به فارسیزبانان٬ نزد کریون فرستاده.
حرکت را از کرانههای رود سند آغاز میکنیم؛ و از شهرهایی باستانی به راه میافتیم. پس از آن به سوی شرق میرویم. اقوام صحراگردی را مشاهده خواهیم کرد، در حالی که کتابهای مقدسی را با خود به همراه دارند؛ متونی که ادعا میشود سرودهایی آسمانی است؛ پس از حرکت بسیار به درخت مقدس «بودهی» (بیداری) میرسیم؛ و به پایینش نظری میافکنیم؛ شاهزادهای را با گوشهایی که نرمههایی کشیده دارد میبینیم. اگر از شمنان جنگلی آن حوالی بپرسیم، میگویند حدود دو ماهی میشود، که این جا به مراقبه نشسته؛ و روزبهروز تکیدهتر شده؛ میخواهد بداند چگونه میتوان از رنجهای زندگی رست؛ به مراقبه نشسته تا روشنایی یابد؛ و «بودا» (بیدار) شود. اگر ما هم کمی بنشینیم شاهد آن خواهیم بود که او برمیخیزد؛ و شادمانه میرود، تا اولین موعظهاش را بیان کند. میتوانیم او را رها کنیم و سراغ انسان شگفتانگیز دیگری برویم. اولین نکتهای که در هنگام رویارویی با او به چشم خواهدآمد، لباس عجیبش است. او شفافترین لباس دنیا، هوا، را برای پوشیدن انتخاب کرده؛ و برای بریدن رشتههای تعلقاتش حتی حاضر نشده پارچهی فرسودهای به اندازهی یک دستار را پیش خود نگه دارد.
در مسیرمان به سوی شرق، ستونهایی سنگی را دیدهایم، که کریون میگوید امپراتور قدرتمندی از سلسلهای هندی، افراشته. این ستونها در سراسر قلمرو گستردهی او به آسمان رفتهاند؛ و مسیر زایران قدمگاههای بودا را آشکار میکنند. میتوانیم با در پیش گرفتن مسیرشان در عکس جهتی که آمدهبودیم، به سمت غرب باز گردیم. در این راه کاروانها و زایران بسیاری از هند و چین و ماچین تا رسیدن به اتاقهای دستکندی در دل صخرههای درهی سرسبز بامیان همراهیمان میکنند.
در راه با کارگاههای مجسمهسازی بسیاری روبهرو میشویم، که مشغول ساختوساز تندیسهایی هستند؛ تندیسهایی منسوب به آن شاهزادهی به مراقبه نشسته، یا آن که لباس تنش هوا بود، یا موجودی که در آن سرودهای آسمانی نامش بردهشدهباشد. هنگام بازدید از این کارگاهها کریون توضیحات بسیاری در موردشان میدهد.
در درهی بامیان شگفتیهای بسیاری انتظارمان را میکشد. معابد و مجسمههایی که از دل صخرهها کنده شدهاند. مسحور تماشای مجسمهای هستیم که از دل صخره بیرون کشیدهشده. در حالی که از اندازهی خارقالعادهاش شگفت زده شدهایم، و از کار طاقتفرسایی که سازندگانش متحمل شدهاند، در حیرت، با صدای برخورد سم اسبان سپاهیانی که به سویمان میتازند، به خود میآییم؛ سپاه امپراتوری ساسانی و کمی بعد، سپاه مسلمانان.
به دنبال این هجومها، راهبان و زایران، راه آمده را به سوی سرزمینهای اولیهی خود در پیش میگیرند. و ما هم اگر همراهشان شویم میتوانیم از توضیحات کریون در خصوص تغییراتی که در کارگاههای مجسمهسازی رخ داده استفاده کنیم؛ و به مشاهدهی آنها بپردازیم. ضمنا معابد شگفتانگیزی را خواهیم دید، که در زمان رفتنمان ساختهنشدهبودند. هجوم مسلمانان به بامیان محدود نمیماند؛ و حرکتشان را به سوی شرق و جنوب پی میگیرند. حرکت آنان در پشت سر ما چهرهی هندوستان را دگرگون میکند؛ و کریون سعی میکند این چهرهی جدید را نیز برایمان ترسیم کند.
هندوستان چهرهای آمیخته مییابد. کمی که با این چهره خو گرفتیم و از مساجد، که جایگاه سجده در برابر خدای یگانه است، دیدن کردیم، به دربار همان راجایی میرسیم که پیش از شروع سفر دربارهاش گفتیم. و از این جا تا رسیدن به پایان کتاب راه درازی در پیش نیست.
اگر بخواهیم این راه کوتاه باقیمانده را هم با کریون ادامه دهیم، درخواهیمیافت هر چه به آخر نزدیک میشویم، بر سرعت حرکت و فشردگی توضیحات او افزوده میشود، تا این که به نقطهی پایان برسیم؛ و در ایستگاهی قرن بیستمی از قطار پیاده شویم.
کتاب تاریخ مختصر هنر هند روایتی فشرده از تاریخ معماری، مجسمهسازی و نقاشی سرزمین شگفتانگیز و کمترشناختهشدهی هندوستان است.
این کتاب یازده فصل را شامل میشود. فصل اول و دوم، فصولی مقدماتی هستند، که به شروع تمدن و آغاز حضور بنیآدم در هندوستان میپردازد. در نه فصل بعدی با آهنگی که گاهی تند میشود، روایت مختصر کریون از هنر هند ادامه مییابد. عنوان بیشتر این فصول با نام سلسلهها و حکومتها مشخص شده؛ مانند فصل سوم، «دورهی مائوریان: نخستین هنر امپراتوری». کریون کوشیده تاثیر زمینههایی مانند حکومت و دین را بر شکلگیری و سیر هنر بررسی کند. در فهرست کتاب فصلی به عنوان «سخن آخر، عصر جدید» به چشم میخورد که به عنوان دوازدهمین فصل در نظر گرفته نشده؛ و بسیار فشرده است. این فصل که برای جمعبندی و نتیجهگیری در انتها قرار دادهشده، دربردارندهی اشاراتی به هنر هند در سدهی بیستم است؛ قرنی که، در فصول قبلی سیر هنر هند تا پیش از آن، پیگیری شدهبود.
از آن جهت که این کتاب، به تاریخ میپردازد، دربردارندهی روایتی تاریخی است، که بر مبانی نظری و جهانبینی نویسندهاش استوار است؛ نویسندهای که یکی از شهروندان تمدن غربی است؛ و مانند دیگر روایتهای غربیان از سیر هنر و تمدن، نقاط قوت و ضعفی دارد. از جملهی نقاط قوت این روایتها و از آن جمله، روایت کریون میتوان ارایهی سیری منسجم و پیوسته را برشمرد، که تحولات مشاهدهشده را توجیه میکند؛ و پاسخی دربرابر پرسشها و مسایل انسان میگذارد. نقطهی قوت دیگر این روایتها استناد و اتکای آنها به شواهد باستانشناختی است.
اما از جملهی نقاط ضعفشان میتوان به این موارد اشاره کرد:
عدم پاسخگویی به مسایلی مانند خلقت آغازین انسان؛ نادیده گرفتن نقش پیامبران و اولیای الهی در شکلگیری تمدن؛ نادیده گرفتن استعمارگری حکومتهای غربی و تاثیرات مخرب آن؛ و... .
خوانندهی غیرغربی، با مبانی و جهابینی خاص خود، که روایت ارایهشده در این کتاب را بیچونوچرا نمیپذیرد؛ و با دیدهی تردید به آن مینگرد، میتواند از اسناد و شواهد ارایهشده در این کتاب استفاده کند؛ و بکوشد بر اساس جهانبینی خود، روایتی منسجم و پاسخگو را از تاریخ هنر هند طرح بریزد؛ طرحی نو.