- ۳ نظر
- ۲۶ آذر ۹۳ ، ۲۱:۲۱
قریب به نه ماه از آخرین پست انتشاری یانوندیزاین میگذرد! و دقیقتر قریب به یک سال از کم فعالیت شدن و خسته شدن یانوندیزاین!
یانوندیزاین تا پیش از این یک سال، با جامعه بزرگ و علاقهمندی از حوزه طراحی ، معماری و هنر آمیخته شده بود. خیلیها در سالهای ۸۶ که فقط به فرستادن ایمیلهای گاهبهگاه دیزاین به صندوق ایمیلی معدودی از دوستان ورودی ۸۵ دانشگاه هنرم مشغول بودم تا همین آغاز سال ۹۶ ، کم کم روزانه با ایمیل روزنامه یانوندیزاین، سیر اینترنتی خودشان در جهان هنر و طراحی را شروع میکردند. خیلیها ابراز لطف فراوانی را در این سالها به تیم فعال یانوندیزاین ابراز کردهاند و همین خیلیها و بسیاری که منتقدانه و تیزبین همیشه ما را مدنظر داشتند، عمده انرژی و انگیزه پیشبرد حرکت یانوندیزاین بودند.
واقعیت آن است که مسائلی شخصی برای یکسالی این حرکت را متوقف کرد... اما عمده انگیزهای که این سالها پشت یانوندیزاین بود و اتفاقات خوبی که پیرامون آن در سالهای گذشته افتاده بود مانع آن میشد که به کل یانوندیزاین را فراموش کنیم....
ما به امید خدا از امروز یعنی ابتدای اردیبهشت ۹۷ دوباره با انگیزه شروع خواهیم کرد. با هم از جهان هنر و طراحی خواهیم دید.... روزانه و پابهپای تحولاتی که در پیرامون ماست.
صاویر متحرک GIF گاهی آدم را یاد کارتونهایی میاندازد که در آنها نقاشیها و شخصیتهایشان جان میگرفتند و وارد دنیای واقعی میشدند. شبیه این شخصیتها را در کارتون "وروجک" شاید به یاد داشته باشید!
مجموعه نقاشیهای متحرک آمول لو با عنوان "در راه" در نگاه اول ماشینهایی هستند متعلق به مشاغل مختلف که پس از لحظهای انگار شروع به حرکت میکنند و هر کدام محصولی را برای مقصدی خاص میبرند. تصاویر متحرک به خاطر تشکیلشدن از چندین تصویر، به هنگام متحرکسازی فضای سهبعدی را القا میکنند و انگار که با حرکت خود انرژی نهفته در نقاشی را نیز آزاد میکنند.
هرچه جلو میرویم مرز بین هنرها یا حتی میان تخصصهای مختلف کمرنگتر میشود. برای مثال مرز میان هنر گرافیک، نقاشی، عکاسی و نقاشیهای دیجیتال گاهی به کلی برداشته میشود. نیک جنتری، هنرمند انگلیسی این بار فقط با مفهوم این موضوع سروکار داشته و تنها از فن نقاشی برای کار خود استفاده کرده است. او نگاتیو دوربین عکاسی را به قطعات گوناگونی برش داده و از چیدن آنها کنار هم تصاویر پرترهای را شکل داده است. قسمتهایی از نگاتیو، که خود ظرفیت لازم از لحاظ رنگ و بافت را برای قرار گرفتن در تصویر داشت، بدون تغییر گذاشته و باقی برشها را به نوعی نقاشی کرده است.
فارغ از نگاه تکنیکی به ماجرا، برداشتهای دیگری نیز میتوان از این مجموعه داشت. اینکه انسانها ساخته شده از تکتک لحظاتی هستند که آنها را زندهگی میکنند، لحظاتی که هر کدام تصویری لحظهایست که بر روی نگاتیو عمر به ثبت رسیدهاست!
هنر نقاشی با شنها و دانههای ریز رنگی نظیر برنج و غلات رنگی یکی از هنرهای سنتی مهم هندوهاست که به اقتباس از فازسی نام سنتی آن نیز رنگلی است. هندوها در جشنها و مراسمات آیینی یا مذهبی خود و در تقدیم به اشخاص محبوب یا خدایان خود، پهنههای وسیعی را با این دانههای رنگی عموما بر الگوهای ماندالای شرقی رنگآمیزی میکنند. کاری طاقتفرسا و جذاب که خیلی زود هم از بین میرود و نظم خود را از دست میدهد.
در گذشته و تا همین امروز هم در بین باورمندان هندو، رنگلی یک ریاضت است. یک جور مراقبه سالکانه که در آن نقاش سنتی با گذاشتن دانهدانههای رنگی به ناپایداری دنیا و پایداری نیروانا میاندیشد. راستی سلوکهایی که به بعد از این چند روز زندگی کار دارند و البته عموما باید از دروازههای شامات به این سو به دنبالشان بگردیم، خیلی دوستداشتنی هستند.
فرض کنید کودکتان غذایش را نخورد و شما مدام بخواهید با او جدال کنید تا حرفتان را بپذیرد! این نوع برخورد میتواند نتایج بدتری را هم به دنبال خود داشته باشد. اما این تنها چارهی کار نیست. شاید بتوان در این راه از مالزیاییها که اهمیت خاصی به آشپزی و نحوهی طبخ غذاها میدهند کمک گرفت. یکی از آنها سامانتا است، مادر دو دختربچه. او برای ترغیب کودکش به غذا خوردن، از زمانی که در اختیار دارد و ذوق هنری خود استفاده کرده و بشقاب را برای کودک نقاشی میکند. لی سامانتا معتقد است در مواد غذایی چیزی به نام دور ریز وجود ندارد، او طرز فکرش را در عمل نیز به اثبات رسانده و نحوهی استفاده از انواع مواد غذایی را در کارهای خود ارائه داده است.
دیدهاید در طبیعت چقدر خوب رنگهای مکمل و غیرمکمل و قاعدههای مختلف هنری درهممیآمیزند و اصلا قوانین خودساخته ما از زیبایی بیاعتبار میشوند و کماکان طبیعت زیباست؟ تا آنجا که برخی معنای زیبایی را اصلا در ارتباط با همین طبیعت و نزدیکی به آن پیدا کردهاند. ما در دانشگاههایمان سوادی بصری را به دانشجویان هنر القا میکنیم که تدوین چندین دهه اخیر است و هرچند از واقعیتهای مهمی خبر میدهد اما به کلی در نسبت با طبیعت و روابط پنهان زیبای آن ناکارآمد است.
پروانه دلفانی، نقاش و عضو هیئت علمی هنر در دانشگاه زنجان، برای اثبات دگرگونی روابط همنشینی رنگها در طبیعت و دگرگونی مفاهیم سواد بصری و زیبایی، دست به ساخت تمریناتی در همنشینی رنگهای طبیعی زده است که با الگوهایی ایرانی اسلامی ترکیببندی شدهاند. این تمرین اولیه کم کم به عنوان یک فعالیت هنری مستقل، یک سبک صنایع دستی نو و البته یک نوآوری هنری ارزشمند از سوی هنرمند پیگیری شده است.
به واقع طبیعت خدا چقدر عجیب است...
صلح، امنیت، آزادی، حقوق بشر .... اینها همه اصطلاحاتی هستند که در جهان کاسبکار امروز معنای روشنی ندارند. نهادهای خودخوانده جهانی این کلمات را به هر صورتی که دلشان بخواهد و در هر زمان که دلشان بخواهد و به هر نحو که دلشان بخواهد تفسیر میکنند. صلح و امنیت برای مردمان اشغالگر اسرائیلی معنا دارد اما حتی جان برای فلسطینیهای صاحبان زمین و تاریخ معنایی ندارد....
حسین یوزباشی تصویرگر و گرافیست جوان، در کاریکاتورهایی مستقل، این صلح کاسبکار را که در وقایع اینروزهای فلسطین عزیز بیش از هر زمان به چشم میآید به تصویر کشیده است. صلحی که با تبلیغات وسیع چونان مشغول بازیهای جام جهانی می شود که از تکه تکه شدن بدنها و ویران شدن خانهها -عامدانه- غافل میماند. صلح کاسبکار کثیف....
زاریا فورمن یک کارشناس ارشد نقاشی ست که تمام هم خود را بر خلق نقاشی هایی انتزاعی از امواج و کوه های یخی توسط پاستل گذاشته است. او سعی می کند تا با ترکیب ها و سایه زنی های پیجیده به بیانی بسیار نزدیک به واقعیت مسحورکننده این پدیده های الهی نزدیک شود. در واقع با وجود آن که فورمن تلاش در نقاشی هرچه رئال تر دارد اما به بیانی انتزاعی و پیچیده از هستی دست پیدا می کند.
تماشای فیلمها و کارتونها برای بچهها، راحتترین راه خلاصی پدر و مادرها از همراهی مدام کودکان هستند. گاهی این راحتی آنقدر برایمان دلنشین است که از تاثیرات عجیب آنها بر کودکانمان چشم میپوشیم؛ تاثیراتی که گاهی به واسطهی تفاوتها و یا حتی تقابلهای فرهنگی میان خودمان و فرهنگ سازنده این کارتونها سخت مخرب هستند.
بگذارید یک مثال ساده بزنم. کودک ما در حال تماشای «چارلی و کارخانهی شکلاتسازی»است. نقش اصلی فیلم که به سبب سن و سالش، کودک بیشترین همذاتپنداری را با آن دارد، اسکناسی را از روی زمین پیدا میکند و با آن شکلاتی میخرد که در نتیجه به آرزوی خود نیز میرسد و موفق میشود. حالا اگر کودک ما اسکناسی را از روی زمین پیدا کند، چه باید با آن بکند؟ ما چه از او انتظار داریم؟ از این دست مثالها تا دلتان بخواهد پیدا میشود که البته همهشان هم اینقدر
بعید نیست برخی کاریکاتورهای رفتاری که این روزها در جامعهمان شاهد آن هستیم تاثیرگرفته از چنین تقابلات فرهنگی باشد. به این ترتیب اگر چشم را طور دیگری باز کنیم شاید این کارتونها آن طور که رنگ و لعابشان میگوید بچهگانه و مهربان نباشند... هیولاهایی در لباسها زیبا. تصویرساز اروپایی دن لوویسی، با نگاهی متفاوت، شخصیتهای کارتونی محبوب و دوستداشتنی کودکان را به شکل هیولاهایی به تصویر کشیده است. اگرچه او در تلاش برای یک بازتعریف روانیست اما شاید نگاه غیرواقعی او به این شخصیتها آنقدرها هم برای ما غیرواقعی نباشد.