سالها پیش اما زمانی که مدتها بود که دیگه تا حدودی خودم انتخاب می کردم چی باشم و چی بپوشم، حوالی سن و سال راهنمایی، در بازدیدی که از مدرسه دارالفنون داشتیم، یک کتیه کاشیکاری به قدری روی من تاثیر گذاشت که تا امروز گاهی مثل ذکر مدام با خودم تکرارش می کنم.
"هر چیز که در جستن آنی، آنی...."
به نظرم جز این نیست؛ و اگه این طور باشه بچه های معصوم و کوچیک چه تقصیری دارند که در سنینی که هنوز توان جسمی لازم برای جستن فعال چیزی که طلب واقعیشونه رو ندارن؛ گرفتار گرایشها و هواهای خانواده هاشون می شن و به سمت چیزی شدن سوق داده می شن... و گاهی اون چیز خیلی خیلی خیلی پایین تر از چیزیه که واقعا می تونستن باشن! تو این نوروز دوباره این درد دل سر باز کرد؛ بچه هایی دیدم که خانواده هاشون کوتاه قامت تر از خودشون بودند و در حال کوتاه قد بار آوردن اون ها بودند!
شما رو به خدا بچه هاتون رو به چیزی کمتر از اون که می تونن باشن وادار نکنین و نگاه اونها رو در چیزهای کمتر از حقیقتشون محصور نکنین.
بچه های شما می تونن بزرگترین اولیای خداوند رحمان باشند....
اگر دست از سرشون بردارین!
Sans doute n’est-ce pas un hasard si le premier réflexe d’un enfant sortant du ventre de sa mère est de hurler, stimulé au besoin par la gifle d’une infirmière bien décidée à lui donner un avant-goût de ce qui l’attend entre sa naissance et sa mort. L’on devrait, paraît-il, toujours se fier à sa première impression, et ce râle primal ressemble fort à une prémonition. Comme si, avant même d’avoir souillé sa première couche (et lu les statistiques du chômage dans son quotidien favori), le bébé s’inquiétait pour son avenir.[...] A vous de voir, mais à eux de trancher en leur souhaitant de pouvoir s’offrir le luxe suprême : celui de choisir leur destin !
Dans tous les cas, cette série de photos est très fun et je pense que ce travail va plaire à beaucoup de monde. Dans un registre différent, cela me rappel le travail de Sasha et sa Mamika. Pas vous ? (vous pouvez d’ailleurs allez lire l’interview de Sasha Goldberger )