مجموعه تصویرسازی «حضرت حرکت (ع)» با روایتی متفاوت از حرکت در هستی، اثر علی حاجی اکبری، در نهمین جلسه حلقه هنر، با حضور خود هنرمند، کارشناسان حلقه و علاقهمندان هنر و نقاشی به نمایش درآمده و پس از آن توسط کارشناسان حلقه هنر تحلیل و بررسی شد.
اگر یادتان باشد بخش اول این تصویرسازیها را خیلی پیشتر از اینها در یانوندیزاین با هم دیده بودیم و روایت عجیب و داستان جالب آنها را خوانده بودیم. اما حاجیاکبری با اضافه کردن بخش دیگری به این مجموعه و ارائه مجموعه عجیب "حضرت حرکت (ع)" اش به حلقه هنر و فلسفه و اندیشهی پختهای که از انگیزهی تولید این آثار تا روایت نهفته در هر کدام برایمان در حلقه هنر گفت، همه را متعجب کرد.
هر کس تاریخی دارد از هنر. برای بعضی این تاریخ کوتاه است و برای برخی به درازای عمرشان.
وارد بخش مهمی از تاریخ هنر خود شده ام. شاید بهتر باشد کمی از شروع این دوران بنویسم. پس از ورودم به دانشگاه با مفاهیم مختلفی آشنا شدم؛ مثلا دریافتم که بیان چیست؟ ما می توانیم جهان بیرون از خودمان را بیان کنیم؛ حتی میتوانیم جهان درونمان را. و یکی از راههای بیان هستی تصویر است که با کار نقاشی خلق میشود. و دریافتم علل اربعهای را که چیزی را به وجود میآورند. از علت فاعلی و غایی تا علت مادی و صوری. و علت صوری هر نقاشی منطقی است که صورت اثر نقاشی را سامان داده است. فهمیدم هر اثر نقاشی دارای منطق صوری خاصی در بیان خود از هستی است. این منطق میتواند بیان هستی باشد آن گونه که انسان میبیند. یا بیان هستی آن گونه که هست یا... .
با منطقهای صوری گوناگون آشنا شدم. منطق مینیاتور ایرانی، منطق کوبیسم، منطق موریس اشر نابغه و ... . به ماجرای منطقها خیلی علاقهمند شده بودم که با نور و سایه و فرم و فضا دوست شدم. و شروع شد جرقههای آغاز آن فصل جدید در دفتر نقاشی من. با راهنماییهای باغبانانه و چوپانانه یکی از دوستان عزیز توانستم به مرور به یک زبان و منطق فرمی نو در بیان هستی برسم.
اما این مجموعه که حضرت حرکت (ع) نام دارد موضوع عمدهاش حرکت است. حضرتی که به تازگی مرا عاشق خود کرده. به نظرم از آن حضراتی است که بنی آدم نباید عاشق ناشدهاش از دنیا بروند که عشق حضرتشان از آن مجازیهای عزیز است. انواع حرکت، موانع آن، یاریرسانان آن و... از موضوعات این نقاشیهاست.
اگر بخواهم یانوندیزاینی در مورد کارهای علی حاجیاکبری بگویم، در عین ستایش اندیشه و خیال سرشارش باید بگویم حاجیاکبری تکنیکی که در مجموعه اولش و در پارهای کارهای گذشتهاش به کار برده است، را امروز کنار گذاشته است و آثار با تکنیک نازلتر هرچند مانند گذشته و حتی به مراتب عالیتر سرشار از خیال ارائه میدهد. مخاطب عام و حتی مخاطب خاص انتظار دارد چنین مفاهیم متفاوتی را در قالب تکنیک عالی دریافت کند و بنابراین کارهای جدید حاجی اکبری هرچند سرشار داستان هستند اما خواننده کمتر پیدا میکنند. حاجیاکبری دوباره باید حوصله گذشته و همت گذشته را باز یابد و با صرف زمان کافی برای هر روایت تکنیک خود را هر روز ارتقا بدهد و از ظرفیتهای جمله رنگ و نور آن هم در کنتراست بالا -چنانچه در مجموعههای نخستش به چشم میخورد و خیلی هم موفق بود- بهره ببرد.