با دوری از طبیعت و حذف عوارض سطحی و طبیعی بسترهای آن و زندگی در شهرهای بیدلیل گسترده شده و تهی از کیفیات طبیعی محیط، مجبوریم دوباره به باغسازیهایی بازنمودی از طبیعت تپهها و دشتها روی بیاوریم. باغسازیهای کهن که به نوعی حراست از پهنهای طبیعی و باغبانی در معنای نگهبان باغ بودن هستند، جای خود را به تغییر شکل بسترها به منظور ایجاد مینیاتور یا خاطرهای از طبیعت بکر فطری دادهاند. باغسازیهایی که اگرچه جذاب و دیدنی هستند اما در ادامهی رویه محکوم دستبرد بشر به طبیعت و تمتع و تغییر هرچه بیشتر کره زمین هستند.
چارلز جنکس، منتقد و معمار مشهور پسامدرن که برخی او را مبدع لفظ پسامدرن و نظریهپرداز اصلی آن میدانند، در پروژهی باغسازی برای سرزمین هنر ژوپیتر در ادینبورگ انگلستان، باغسازی جدیدی را ارائه میدهد که در کران این نگاه جذاب قرار دارد. باغسازی با نهایت دخل و تصرف در بستر که با حذف کیفیات بستر به طور کامل و جایگزینی حالتی مصنوعی و ساختهشده به دست میآید.