- ۱ نظر
- ۳۱ خرداد ۹۲ ، ۲۲:۰۰
قریب به نه ماه از آخرین پست انتشاری یانوندیزاین میگذرد! و دقیقتر قریب به یک سال از کم فعالیت شدن و خسته شدن یانوندیزاین!
یانوندیزاین تا پیش از این یک سال، با جامعه بزرگ و علاقهمندی از حوزه طراحی ، معماری و هنر آمیخته شده بود. خیلیها در سالهای ۸۶ که فقط به فرستادن ایمیلهای گاهبهگاه دیزاین به صندوق ایمیلی معدودی از دوستان ورودی ۸۵ دانشگاه هنرم مشغول بودم تا همین آغاز سال ۹۶ ، کم کم روزانه با ایمیل روزنامه یانوندیزاین، سیر اینترنتی خودشان در جهان هنر و طراحی را شروع میکردند. خیلیها ابراز لطف فراوانی را در این سالها به تیم فعال یانوندیزاین ابراز کردهاند و همین خیلیها و بسیاری که منتقدانه و تیزبین همیشه ما را مدنظر داشتند، عمده انرژی و انگیزه پیشبرد حرکت یانوندیزاین بودند.
واقعیت آن است که مسائلی شخصی برای یکسالی این حرکت را متوقف کرد... اما عمده انگیزهای که این سالها پشت یانوندیزاین بود و اتفاقات خوبی که پیرامون آن در سالهای گذشته افتاده بود مانع آن میشد که به کل یانوندیزاین را فراموش کنیم....
ما به امید خدا از امروز یعنی ابتدای اردیبهشت ۹۷ دوباره با انگیزه شروع خواهیم کرد. با هم از جهان هنر و طراحی خواهیم دید.... روزانه و پابهپای تحولاتی که در پیرامون ماست.
تصاویر جدیدی که از دوربینهای ماهوارهای ناسا و ترکیب آنها با دادههای چند ماهواره جغرافیایی دیگر ایجاد شده است با کنتراست بالا مناطق سبز کره زمین را نشان میدهد. در یکی از تصاویر این پست نوار سبز شمال ایران خودمان را هم به خوبی میبینید.
دیدن این تصاویر به خوبی ظرفیتها و محدودیتهای طبیعی ایران مان را در مقابل دنیا به چشم ما میآورد. ظرفیتهای کویری و کوهستانی آن و محدودیتهای فضای سبز و پوشش گیاهی ایران زمین را.
طرح صنعتی «عابربانک هاتف» اثر فرزانه پزشکی، که به عنوان اولین دستگاه عابربانک ساخت داخل چندسالیست در حال خدمترسانی به ایرانیان عزیز است، پس از بازنمایش و ارائه توضیحاتی مبسوط در پنجمین جلسه حلقه هنر، با حضور هنرمند و کارشناسان حلقه هنر تحلیل و بررسی شد.
به بهانه نمایش فستیوال خون در حلقه هنر این پست بازنشر میشود. میتوانید تحلیل فستیوال خون در جلسه چهارم حلقه هنر را نیز در اینجا بخوانید :
میدونین این دستمال کاغذیها، این کاغذها این همه کتابها و دفترها و .... همه و همه از چه فرآیندی و با چه هزینهای دست ما رسیده؟ می دونین ما در چه جنایتی سهیم هستیم؟ با نگاه به چنین پسزمینهای آیا به خودمون هر طور استفاده رو اجازه می دیم؟
یک طرح اینستالیشن خوب و پراحساس و از همه مهمتر دغدغهمندانه و خودجوش از بروبچههای خوب ورودی 90 رشته معماری دانشگاه هنر. یانوندیزاین به تمامه از به اشتراک گذاشتن تجربههای هنری و طراحی دوستان رشتههای هنری، حتی تجربههای دانشجویی و دانشگاهیتون استقبال میکنه.
درست است که ناهنجاریهای اجتماعی بد است اما گاهی هنرمندان حرفهایی شکسته در گلو دارند که به هیچ وجه بستر لازم برای طرح آنها به طور رسمی نیست. گاهی هم خود حرفها طوری هستند که قالبشان نوعی ناهنجاری اجتماعی است. باید بین این طور ناهنجاریها که اتفاقا هنجارساز است با یک ناهنجاری مخرب فرق قائل شویم.
گرافیتیها و هنرهای خیابانی -نه همیشه اما گاهی- این طور هستند. حرفهایی که تنها در بستر یک به ظاهر ناهنجاری اجتماعی قابلیت بیان دارند... اگرچه خیلی از هنرهای خیابانی امروز به جای آن که حرفی ناگفتنی باشند بازیهای کودکانه فرم هستند اما هنوز هم این قالب قابلیتهای فراونی دارد که کمتر به آن توجه شده و کشف شده است. برد داونی یکی از هنرمندان پرکار هنرهای خیابانی ست که گهگاهی در میان کارهایش حرفهای جالبی هم پیدا میشود.
گرمای این روزهای تهران وجوب داشتن فضاهایی شهری و خنک را به شدت برایمان روشن میکند. در طراحی این بخش افزوده به آکواریوم بزرگ شهر لیسبون در پرتغال، علاوه بر انتزاع خوب مفاهیم در اجزا و ساخت بینظیر صنعتی پروژه که به کمک طراح آمده تا بتواند ایدهی خود را محقق کند، با ایجاد یک عرصهی شهری خنک در میانهی بنای افزوده و بنای قبلی روبهرو هستیم.
حالا که مدتهاست کتاب در خانههای خیلی از ما به جای چیزی خواندنی، به یک وسیله دکوری و تزئینی و گاهی موجب فخرفروشی تبدیل شده است بهتر است که لااقل به یک درد مفید بخورد. در این اتود استودیو دیزاین YOY طرحی ارائه داده است که میتوانید با استفاده از کتابهای قدیمی و بیمصرفتان گلدانهایی در بین قفسه کتاب داشتهباشید. در عین این که یک استفاده بهینه به حساب میآید بسیار تعجب برانگیز و جالب خواهد بود و حتما کارکردی بیشتر از کتاب دکوری قدیمی را خواهد داشت!
اگر هم از ارباب معرفت و اهالی دنیای بینهایت دانشمندی و علاقهمندان کتاب و کتابخوانی هستید، این طرح را حمل بر خوشبینی کنید و استعارهای بگیرید از حیاتی که در پس دانش در جانهای مرده دمیده میشود.
ما ملت مهربانی هستیم، اما نمیدانم چرا وقتی به معماری و ساختمان میرسیم تمام رحم و شفقت خود را انگار از دست میدهیم. دادن عرصهای از زمین به شهر و به خلقالله نه تنها یک خدمت به خلق و یک مهربانیست بلکه حتی میتواند و در غالب موارد هم چنین است که ارزش بنای معماری را دوچندان میکند.
حتی امروز در معماریهای مسکونی آپارتمانی نیز اگر منصف باشیم میبینیم حیاط خانه هیچ کاربری مفیدی ندارد و به دلیل خصوصی نبودن تقریبا به استفاده هیچیک از ساکنین درنمیآید. در چنین مواردی چرا نباید این حیاط را با حفظ طراحی و مناسبسازی و رسیدگی، به روی شهر باز کنیم؟ چرا در حق مومنین محبت نکنیم؟ اگر حیاط خانهتان را در اختیار شهر میگذاشتید چیزی شبیه این خانهی بازسازی شده توسط استودیو DYNAMO در فرانکفورت آلمان میشد. خانهای که انگار به شهر لبخندی همیشگی زده است.
دیگر خودتان به حساب بناهایی که کاربری اداری دارند برسید. آنها که به نظرم حتی میتوان برایشان قانون شهرداری نوشت که باید چنین کنند!
زندگی مسابقه نیست!
نقدی بر صحبتهای دکتر افشار نادری در برنامهی نقش مسابقات در پیشبرد معماری
یانوندیزاین - سیدامیر حسینی (کارشناس معماری؛ دانشگاه علم و صنعت)
———-
حول و حوش 19 دی ماه سال گذشته بود که برنامهای را مجلهی همشهری معماری تدارک دیده بود که موضوع خیلی جذابی داشت و برعکس خیلی از همایشها و سمینارهای عقیم دیگر به نظر میرسید بوی دادخواهی و تغییر و تحول میداد. مراسم با سخنرانی کاملا اتفاقی و برنامهریزی نشدهی دکتر کامران افشار نادری شروع شد در واقع به خاطر حضور اتفاقی ایشان در مراسم قرار شد مطلبی را هم ایشان به عنوان مقدمه در مورد موضوع سمینار طی 5-6 دقیقه ارائه بدهند. تصمیم گرفتم تا با بهانه کردن صحبتهای آن موقع ایشان مسابقات معماری را به مثابهی ابزاری برای اعتلای جمعی معماری معرفی کنم و نه میدان ارزشگذاری بر تلاشهای فردیمان...