- ۱ نظر
- ۲۶ آبان ۹۰ ، ۱۰:۰۰
قریب به نه ماه از آخرین پست انتشاری یانوندیزاین میگذرد! و دقیقتر قریب به یک سال از کم فعالیت شدن و خسته شدن یانوندیزاین!
یانوندیزاین تا پیش از این یک سال، با جامعه بزرگ و علاقهمندی از حوزه طراحی ، معماری و هنر آمیخته شده بود. خیلیها در سالهای ۸۶ که فقط به فرستادن ایمیلهای گاهبهگاه دیزاین به صندوق ایمیلی معدودی از دوستان ورودی ۸۵ دانشگاه هنرم مشغول بودم تا همین آغاز سال ۹۶ ، کم کم روزانه با ایمیل روزنامه یانوندیزاین، سیر اینترنتی خودشان در جهان هنر و طراحی را شروع میکردند. خیلیها ابراز لطف فراوانی را در این سالها به تیم فعال یانوندیزاین ابراز کردهاند و همین خیلیها و بسیاری که منتقدانه و تیزبین همیشه ما را مدنظر داشتند، عمده انرژی و انگیزه پیشبرد حرکت یانوندیزاین بودند.
واقعیت آن است که مسائلی شخصی برای یکسالی این حرکت را متوقف کرد... اما عمده انگیزهای که این سالها پشت یانوندیزاین بود و اتفاقات خوبی که پیرامون آن در سالهای گذشته افتاده بود مانع آن میشد که به کل یانوندیزاین را فراموش کنیم....
ما به امید خدا از امروز یعنی ابتدای اردیبهشت ۹۷ دوباره با انگیزه شروع خواهیم کرد. با هم از جهان هنر و طراحی خواهیم دید.... روزانه و پابهپای تحولاتی که در پیرامون ماست.
وقتی خون به آدم وصل می کنن، آدم اگه باهوش باشه و متوجه بشه، خیلی زمینه داره که ناراحت یا ناامید بشه. بیش از خود مریض این وقتا مثلا اطرافیانش شاید بیشترتر نیاز دارن که یکی بهشون امید بده! یا با کمی ملاحت اون ها رو از حال تشویش خارج کنه.
از سوی دیگه تو هر فرهنگی یه چیزهایی نماد و نشان چیزهایی بزرگتره! مثلا تو فرهنگ مسیحی اروپایی بابانوئل و مخلفاتش یادآور سال نو و شادی و هدیه و .... این جور چیزهاست.
طراح از این دو سوی مساله استفاده کرده؛ شمایی که خون می خوای بدی، یه جوراب بابانوئلی رو پر می کنه، یه هدیه برای کسی که نیاز داره بهش.! از طرفی دیگه وقتی این اویزون می شه بالای سر یه مریض چه حالی به اطرافیانش یا خودش می ده!؟ :) نگاهی قشنگ و هنرمندانه ای داشت این جناب لی!
راستی اون ها که می تونن خون دادن رو در برنامه ماهانه خودتون وارد کنین. خیلی ثواب داره! نیازش هم هست امروز در مملکت.
خیلی قبلتر ها می خواستم درباره برش لیزر حرف بزنم. آن زمانی که تبش بود. الان دیگر تب پرینت سه بعدیه و بعدها از اون هم پست هایی خواهیم داشت. اما خب هنوز هم دیر نشده:
هرچند وقت یکبار یک چیز میون گروه های دیزاین و جمع های هنری مد می شه! می نویسم مد چون واقعا مده ؛ گذرا و بی اصالت. جریان های هنری این روزها خیلی زیاد تحت نفوذ و تاثیر تکنولوژی هستند. وقتی برشهای لیزر از دستگاه های غول پیکر و گرون تبدیل به دستگاه های خونهگی و قابل تهیه شدن، ناگهان تب استفاده بهتر و بیشتر از این فناوری خیلی زیاد بین گروه ها شایع شد. دوستانی که دنبال می کنن بلاگهای اهالی دیزاین رو خوب یادشونه اون روزها که تقریبا همه استودیوهای خرد و بزرگ یه دستگاه برش لیزر خریدند و تا چندین پست مدام به معرفی و قابلیت های دستگاه هاشون پرداختند :)) واقعا هم وجود یه دستگاه در کنار آدم که در کسری از ساعت تمام الگوهای مورد نظرت رو با دقت بالا ببره و بیرون بده برای هر طراحی افسونگره! من هم مانند خیلی های دیگه اولین وسیلهی مورد نیاز هر آتلیهی دیزاینی رو -این روزها- بعد از کامپیوتر شخصی، یه دستگاه برش لیزر کوچولو میدونم :).
حقیقت ش اینه که تصورهای کامپیوتری و مدلسازی های سه بعدی هیچ وقت جای ساخت یک به یک و محسوس یک طرح رو نمی گیرن!هیچ وقت
------
اون روزها یکی از این طراحان برای اثبات قدرت و توانایی روند ساخت لیزر یه دوربین عکاسی کامل رو با برش های متعدد از ورقههای پلاستیک بوسیلهی لیزر ساخت و به نمایش گذاشت:
توی این عصر دیجیتال زده باز هم غنیمته بازی کودکانه با گچ و تخته هرچند اون قدر تغییر ذائقه توسط طراح دیده شده باشه که بچه کوچیک هم بازی با یک لپ تاپ گچی رو تجربه کنه... خیلی ساخت خوبی داره این کار.
راستی دقت می کنین به جای سیب استیو جابز یه گورخر یا شاید هم یک الاغ گذاشته :) ؟