مفاهیم پنهان کتیبهها در معماری اسلامی
یانوندیزاین - نوشین ناگهانی (دانشجوی کارشناس ارشد معماری؛ دانشگاه تربیت مدرس)
———-
چند روز پیش در رسانه های جمعی صحبت هایی از حجت الاسلام و المسلمین قرائتی منتشر شد که انتقادهایی به جا و خوب از روند مزورانه و مسرفانه تبلیغات دین و فرهنگی بود. از جمله این انتقادات، انتقادی مهم در باب پرهیز از اسراف و تجمل در ساخت مساجد و هنرهای وابسته به آن بود که آقای قرائتی با بیانی جالب -مانند همیشه- گفته بودند: "اینکه بودجه صرف نمایشگاه قرآن یا فلان کاشیکاری میشود که خط آن را هیچ جنّی نمیتواند بخواند، چه بهرهای برای اسلام دارد؟! " +
اگرچه روی اصلی این سخن با اسراف و در نهی از اسراف است و سخنی حق و حتی به نوعی درد امروز معماری مذهبی-اسلامی ماست، اما برداشتی دیگر از این صحبتها ابهامهایی در زمینه ارزشهای هنری نهفته در آثار معماری اسلامی نظیر کاشیکاری ها بوجود میآورد و پرسشی مهم را مطرح مینمود که به راستی اهداف نهفته در کاشیکاری ها و خوشنویسی کتیبههای اسمای الاهی در مساجد و مراکز مذهبی جهان اسلام چه بوده است و امروز در عصر جدید چه باید کرد؟
———-
مساجد،قلب و مرکز شهر اسلامی غیر از الگوی خاص معماری خود همواره از یک عنصر تزیینی شاخص بهره مند بوده اند. کتیبه ها شاخص ترین تزییناتی هستند که به دلیل خاصیت پیام رسانی مستقیم، از بین دیگر تزیینات زودتر نظر بیننده عام را به خود جلب می کنند. مجموعه ای از کلمات و حروف در هم پیچیده و همراه با دیگر تزئینات که گاهی اوقات در هم تنیدگی حروف آن ها به قدری است که خواندن آن برای بیننده مشکل و گاه نیز امکان ناپذیر می نماید. شاید سوالی مهم برای برخی از مخاطبین بنا این باشد که اگر قرار است خواندن کتیبه ها تا این اندازه سخت بوده یا اصلا ممکن نباشد، چرا وقت و هزینه فراوان صرف خلق این آثار می گردد و آیا اصلا بودن و نبودن آن ها تاثیری در کیفیت و احساس فضایی دارد یا خیر؟ البته در این نوشتار قرار بر توجیه صرف هزینه های هنگفت و غیرقابل توجیه و مزورانه در ساخت بناهای مذهبی و شبه مذهبی نیست و آن چه واضح است آن است که شریعت اسلامی به طور کامل با اسراف و هدر دادن سرمایه ها و منابع مخالف است و مسرفان را برادران شیطان می داند. این نوشتار سعی دارد تا پهنهی نظر نسب به ارزشها و ویژگیهای کتیبه های اسلامی را وسعت ببخشد و با نگاهی واقعبینانه و به دور از هیاهو راه انتخاب برای طراحان جوان و متصدیان امور را روشنتر نماید.
کتیبه ها در حقیقت تجلی هنر خوشنویسی در معماری هستند. بنابراین لازم است بخشی از این یادداشت را به بررسی خوشنویسی اختصاص دهیم. گفته می شود تمدن های قدیمی خط را وسیله ارتباط میان خدا و بشر دانسته و آن را هدیه ای از جانب خدایان تلقی می کردند و ابداع آن را به موجوداتی آسمانی یا نیمه آسمانی یا گروهی که به عنوان قهرمانان فرهنگی از آن ها یاد می شود نسبت می داده اند. هنر خوشنویسی یعنی نوشتن خط به زیبایی و با رعایت قواعد و هماهنگی حرکات دست و قلم به این دلیل که اولین بار برای به نگارش درآوردن کلام الهی استفاده شده است، میان هنرها جایگاه مقدس و ویژه ای یافته است. در حقیقت سعی این هنر انتقال پیامی نهفته و مقدس است و این جایگاه را می توان در بسیاری از ادیان نیز مشاهده کرد. در عرفان اسلامی کلمه یا اراده خداوند همان وحی است و بنابراین چیزی که در درجه اول خوشنویسی را مقدس می کند همان کلام الهی است. خود خداوند نیز در قرآن به قلم و آن چه می نویسد (معانی اصیل که با نوشتن صورت می یابند) سوگند یاد می کند. بنابراین خوشنویسی قالبی است برای کلام خداوند که همین خود یک نظام معنوی برای آن به وجود می آورد که در سیر تحول آن کامل تر می شود.
اگر بخواهیم سیر تحول خط عربی را بررسی کنیم می بینیم که سرمنشا آن به خط نبطی باز می گردد که از آن دو گونه خط به لحاظ شکلی به وجود آمده است. یکی خطی زاویه دار و هندسی که خطوطی با گرافیک انواع خط کوفی همه از این خط نشات می گیرند و خطی منحنی و روان که به وجود آوردنده انواعی از خطوط نسخ و ثلث هستند.
اما نکته اساسی در پیشرفت این شاخه از هنر منع شمایل نگاری در اسلام است. این محدودیت شرعی موجب پیشرفت هنرهایی شد که در آن ها انتزاع جای تقلید را می گرفت. اسلیمی ها نقوش هندسی و خوشنویسی از جمله این هنرها هستند. در حقیقت خطوط اسلامی علاوه بر داشتن معنای رمزی و محتوای عمیق و روحانی کاملا انتزاعی و غیر شمایلی هستند و در آن ها رد پایی از طبیعت دیده نمی شود.
دو خصوصیت عمده را می توان برای خطوط اسلامی برشمرد:
اول اینکه حروف در این خطوط دارای معانی رمز گونه بوده و به اعتقاد برخی از عرفای اسلامی دارای ارزش های نمادین و سمبلیک هستند.( مثلا حرف الف به واسطه فرم عمودی اش، رمز جلال الهی است) و شاهدی روشن در این زمینه حروف مقطعه قرآن است. همچنین ساختار خطوط اسلامی از عناصر عمودی افقی و دوایری تشکیل شده اند که هر یک بیانی نمادین دارند.
دوم اینکه این خطوط از لحاظ تناسبات و نوع نگارش همه بر اساس قواعد خاصی به نگارش در می آیند. واحد اندازهگیری حروف و کلمات در خوشنویسی نقطه است. نقطه ای که توسط قلم خوشنویس ایجاد می شود و مقیاس آموزش خط به مبتدیان است. هر حرف از تعدادی نقطه تشکیل شده است که در شیوه های مختلف خوشنویسی با هم تفاوت دارد.اما همه بر پایه علمی قرار دارند که قوانین دقیق خاص خود را دارد. زاویه درست قلم گذاری برای نوشتن حروف نیز عاملی است که سبب می شود یک سطر نگارش شده از نظر مخاطب کامل و بدون نقص باشد. خط عربی- فارسی تمایل زیادی به تغییر و شکل پذیری دارد ترکیب خطوط عمودی و افقی و دوایر هم از لحاظ ترکیب حروف با یکدیگر و هم از لحاظ ترکیب با دیگر عوامل تزیینی خصوصیات منحصر به فردی را ایجاد می کند. بنابراین خطوط اسلامی علاوه بر داشتن جاذبه بصری به دلیل تناسبات دقیق و شکل پذیری زیاد، معانی کنایه ای و رمزگونه ای در خود نهفته دارند.
به این ترتیب خوشنویسی با بیان نمادین خود جایگاهی ویژه در معماری و عمدتا مساجد می یابد. معماران با خلاقیت های خود اشکال حیرت انگیزی را از این خط در بخش های مختلف مسجد به کار برده و مسجد را به صورت کلام خدا در آورده اند. در حقیقت برخلاف معماران گوتیک که با تصاویری واقعی داستان دین مسیح را نمایش داده اند معماران ایرانی اسلام را با کلام واقعی قرآن عرضه کرده اند. اما به نظر می رسد وجوه دیگری به غیر از کلام مد نظر معمار مسجد بوده است. کتیبه ها معمولا در مکان های ویژه ای به کار برده می شده اند. مناره ها، سردر ها،حلقه داخلی گنبد و گریو بیرونی، ایوان ها،سردرها،محراب و... عناصر و المانهای مهم هر مسجد که نگاه بیننده را به خود جلب کرده و یا دارای مفهومی نمادین است. ارتباطی نیز میان مضمون کتیبه و محل به کارگیری آن وجود دارد برای مثال آیه 39 سوره آل عمران و آیه 114 سوره هود(با مفهوم عبادت) جهت تزئین حاشیه دور محراب که در حقیقت کانون مسجد است استفاده شده است. هنگام ترکیب خوشنویسی با دیگر نقوش این خط است که درجه اول اهمیت را دارد. در حقیقت در اینگونه آثار متن نگارش یافته مهمترین بخش در مجموعه به حساب میآید. معمار همچنین کتیبه ها در مقیاسی به کار می برد که قابل رویت باشند. بنابراین اندازه خط هر کتیبه با توجه به محل مورد استفاده و میزان دوری یا نزدیکی به مخاطب تعیین میشود. داشتن تناسبات دقیق و خاص خطوط اسلامی و فرم و قابلیت های گرافیکی متنوع آن ها نیز موجب می شود که خطوط از لحاظ بصری و فرمی جذاب باشند و هر خطی با توجه به ویژگی های گرافیکی آن حالات خاص را برانگیزد مثلا خط ثلث که به دلیل داشتن حروف درشت و حرکات نرم قلم بیشتر در کتیبه نگاری مورد استفاده قرار می گیرد، الف هایی کشیده دارد و خطوط عمودی در آن بیشتر به نظر می آید. نکته دیگر جهت دار بودن کتیبه به لحاظ ماهیت نوشتاری است و این سبب می شود که به هر حال چه کتیبه قابل خواندن باشد و چه نباشد، چشم انسان در جهت نوشتن آن حرکت کند. برای مثال کتیبه ای که دور تادور صحن و زیر رخبام استفاده شده ناخداگاه چشم را دور حیاط به گردش در آورده و نماها را به هم متصل می کند. یا کتیبه های عمودی سردر ها هدایت عمودی چشم و تقویت عظمت سردر را به دنبال دارد. گاه نیز دیواری صلب با استفاده از کتیبه هایی به خط بنایی به شکل تکرار یک کلمه مقدس( الله محمد علی) دیوار صلب را از یکنواختی خارج می کند.
آن چه گفته شد از منظری محتوایی حضور و کاربرد خط را در معماری اسلامی مورد نظر داشت. در واقع از وجه محتوایی و کاربردی شواهد و قرائن بسیاری وجود دارد که اثبات میکند خوانایی کتیبه های خوشنویسی در معماری اسلامی، در درجه دوم اهمیت قرار داشته است. اما از وجهی دیگر یعنی وجه معنایی نیز می توان به مساله نگاه کرد. بنا بر اعتقادات مسلمانان و تصریحات دینی، میان یک ذکر یا کلام مقدس با نوشتاری عادی یا کلامی دیگر به لحاظ تقدس و تاثیر آن نوشته در محیط پیرامون آن تفاوت هایی هست. این تفاوت ها به وضوح حتی در اعمال شرعی مترتب در برخورد با متون مختلف نیز به چشم می آید. به طور مثال مسح متنی مقدس از قرآن کریم بدون طهارت شرعی مجاز نمی باشد. حتی در کتب دینی این میزان نیز دقت به خرج داده شده است که میان حرف "واو"ی که به قصد قرآن نوشته شده باشد و دیگری که به قصد غیر قرآن نوشته شده باشد به لحاظ تقدس و تاثیر در عالم پیرامون فرق قائل هستند و احکام شرعی مترتب بر هر کدام را نیز متفاوت می دانند. همان طور که در بالا هم گفته شد به طور کلی در نگاه اسلامی کلمه و کلام دارای شان و جایگاه و قدرتی خاص در عالم هستند و نمونه های متعدد از شواهد این واقعیت را می توان در دستورات شرعی و دینی نظیر خواندن ذکری خاص برای رخداد امری، خواندن ذکری خاص به آب و خوردن آن به قصد شفا، نوشتن ذکری خاص بر چیزی به منظوری مشخص و .... دید. به این ترتیب اگرچه یکی بزرگترین و عالیترین وجوه کلام و خط، انتقال اندیشه و مفهوم به فهم آدمی در پس خوانده شدن آن است، اما این تمام ظرفیت نوشتار و خط به حساب نمی آید و حقایقی پشت پرده برای آن مفروض است.
و دیگر منظر قابل اشاره در این باب نگاه از منظر هنر است. این واقعیت پذیرفته شده وجود دارد که هنرهای ارزشمند و اصیل همواره این قابلیت را داشته اند تا در سطوح مختلف و به در طول زمان به بیان معنا بپردازند و مدام در معرض کشف و شکوفایی قرارگیرند. این صفت در صورت عالی خود در کلام الاهی یعنی خود قرآن تجلی پیدا کرده است، به طوری که قرآن کریم در پس اعصار و قرون همواره تازه و شکوفا مانده و امکان غوص و کشف و شهود برای مخاطب آن در هر سطح معرفتی در هر زمانی به بهترین نحو ممکن بوده است. به این ترتیب هنری که قرار است به خدمت این مضمون عالی و کلام بی نهایت درآید و آن را در کالبدی همیشگی (معماری) در مکان عبادت مسلمانان به رشته تحریر درآورد باید این صفت را به نحو احسن از کلام الاهی به میراث بگیرد. کتیبه های اسلامی می بایست ظرفیت شکوفایی و کشف در طول زمانی بیش از هزار سال را در خود ایجاد می کرده اند و اگرچه کلام الاهی هیچگاه کهنه نمیگردد اما در نظرگرفتن ظرفیتهای مختلف مخاطبان آن و این واقعیت که مخاطب با دیدن چندباره اثری کمعمق و بدون رمزگونگی، در تهدید خطر روزمرگی و بی توجهی قرار میگیرد، هنرمند اسلامی را بر آن خواهد داشت تا به وجهی عقلایی هنر خویش را در پردههای راز جانی به درازای هزاران سال ببخشد و ماننده محتوای مقدسش آن را امری همیشه تازه نماید.
با این اوصاف به نظر می رسد یک کتیبه در قسمتی خاص از مسجد معانی متفاوتی را به نمایش می گذارد. که دامنه آن از مفاهیم کاملا آشکار تا اشارات کاملا رمزی متفاوت است. بنابراین در این میان خوانده شدن یک کتیبه شاید تنها یکی از مفاهیم آشکار را بر مخاطب عرضه کند گویی اینکه شاید حتی درهم تنیدگی حروف به این دلیل است که همین مفهوم آشکار نیز قرار نیست کاملا دم دستی و همچون نوشته های معمولی انتقال یابد. مخاطب حتی در همین دریافت ظاهری از کلام الهی به چالش طلبیده می شود تا کشف کند. البته برای نمازگزار در حال عبادت که هیچ چیز نباید او را از تمرکز عبادت بزداید تنها نگاهی که ناخودآگاه بر کتیبه ها می افتد می تواند کفایت کند. همچنان که پوپ نیز معتقد است "در خواندن یک نوع خط انواع کاملا متفاوت معانی از نظر دور می ماند ولی برای عبادت کننده بی شتاب آن ها تدریجا خود را آشکار می سازند تا سرانجام از انعکاس و پژواکشان به نظر میرسد که تمام بنا پیام آسمانی کتیبه ها را استشمام کرده است."
----------
همین مطلب در تریبون مستضعفین
همین مطلب در وبلاگ یانون