چالشی قدیمی در تعریف هنر هست که میان هنر به مثابهی یک تجربهی درونی و ظهور ناخودآگاه از جانب شخص هنرمند و طراحی به مثابه حساب و کتابی مشخص برای ظهوری مشخص و تعریف شده تمایز قائل میشود. حتی خیلی از بحثهای بیخودی که امروز در میان رشتههای هنری دانشگاهی برقرار است و اتهامزنیهایی که به برخی از فعالان رشتهها اجازهی ارزشگذاری سایر رشتههای هنری را بر مبنای دوری از آرمان هنر یا نزدیکی به آن میدهد، نیز ناشی از همین چالش است. مثلا یادم هست که در دانشگاه هنر نقاشها فکر میکردند هنر تنها در نقاشی و احیانا کمی در مجسمهسازی خلاصه میشود و باقی رشتهها طفیلی همین دو رشته هستند. یا مثلا فعالان هنرهای بصری با فراموشی تاریخی که بر همه هنرها در ذیل معماری گذشته است، همیشه در برابر قرارگرفتن هنر معماری در کنار سایر رشتههای هنری موضع داشتند.
به هر تقدیر این چالش قدیمی خود حتی دستمایه و موضوعی انتقادی برای برخی هنرمندان قرار گرفته است. هنرمندان اردنی، مثنی حسین و هادی علاالدین، در استودیو گرافیک ورشه با ارائهی مجموعه پوستری با استفاده از برخی فیگورهای مشهور تاریخ هنر و دیاگرام کشف روابط پنهان ریاضی و هندسی در آنها، به نوعی هنر یا دیزاین بودن این آثار را به چالش کشیدهاند و از آنها به عنوان شاخصهایی برای انتقاد به این چالش مطرح شده استفاده کردهاند.
[+]