چه وقت ها که در کناره دریا مشغول و غافل، سرگرم برکه های خویشتنیم.
مرا با برکه م بگذار دریا ارمغان تو....
- ۱ نظر
- ۲۳ تیر ۹۱ ، ۱۸:۵۳
قریب به نه ماه از آخرین پست انتشاری یانوندیزاین میگذرد! و دقیقتر قریب به یک سال از کم فعالیت شدن و خسته شدن یانوندیزاین!
یانوندیزاین تا پیش از این یک سال، با جامعه بزرگ و علاقهمندی از حوزه طراحی ، معماری و هنر آمیخته شده بود. خیلیها در سالهای ۸۶ که فقط به فرستادن ایمیلهای گاهبهگاه دیزاین به صندوق ایمیلی معدودی از دوستان ورودی ۸۵ دانشگاه هنرم مشغول بودم تا همین آغاز سال ۹۶ ، کم کم روزانه با ایمیل روزنامه یانوندیزاین، سیر اینترنتی خودشان در جهان هنر و طراحی را شروع میکردند. خیلیها ابراز لطف فراوانی را در این سالها به تیم فعال یانوندیزاین ابراز کردهاند و همین خیلیها و بسیاری که منتقدانه و تیزبین همیشه ما را مدنظر داشتند، عمده انرژی و انگیزه پیشبرد حرکت یانوندیزاین بودند.
واقعیت آن است که مسائلی شخصی برای یکسالی این حرکت را متوقف کرد... اما عمده انگیزهای که این سالها پشت یانوندیزاین بود و اتفاقات خوبی که پیرامون آن در سالهای گذشته افتاده بود مانع آن میشد که به کل یانوندیزاین را فراموش کنیم....
ما به امید خدا از امروز یعنی ابتدای اردیبهشت ۹۷ دوباره با انگیزه شروع خواهیم کرد. با هم از جهان هنر و طراحی خواهیم دید.... روزانه و پابهپای تحولاتی که در پیرامون ماست.
چه وقت ها که در کناره دریا مشغول و غافل، سرگرم برکه های خویشتنیم.
مرا با برکه م بگذار دریا ارمغان تو....
کلیسای آب طراحی شده توسط GUN architects اثری عجیب و پر از داستانه.
کار عبارته از ترکیبی پیچیده از هرم های نوک تیز برعکس آویزان شده با ارتفاع های گوناگون و دقیق هندسی که واقع شده بر پلانی بسیار هندسی الگو گرفته از پلان کلیساهای راستاگرای مسیحی کاتولیک....
ترکیبهای متفاوتی که این احجام آویزان با آب و سکوهای سنتی شبه سنگ برقرارکردند به شدت یادآور غارهای طبیعی و الگوهای استالاگمیت و استالاکتیت موجود در اونهاست. هر چند اگر فریم سیاه رنگ سازهای کار نبود یا لااقل خلاصه تر و مخفی تر حضور پیدا میکرد کار به شدت رویایی می شد، اما باز هم برام جالب بود که انگار در درک کلی از فضا چندان هم اثر بدی نداشته.
زیر گنبدخونه و ترکیب مخروطهای آویز پر از آب با سایر عناصر مجموعه هم که دیگه نقطه اوج کار به حساب میاد، عالیه.
یک فواره عجیب و هوشمند که در نگاه اول یاد فوارههای رویایی معماری سنتی خودمون رو زنده می کنه؛ همون ها که نمیدونستیم چه طور آب رو بدون هیچ نیروی خارجی ای به بالا می پاشن.....
در نگاه اول می تونین حدس بزنین این فواره چه طور آب رو بر خلاف جهت جاذبه به بالا جریان می ده؟؟؟
پل موسی، پلیه که بر خلاف تجربه مرسوم ما از پلهای واقع بر رودخانهها، از روی آب نمیگذره. بلکه از درون آب، از دل آب میگذره....
ایده پل و به مرتبهی بالاتر نامگذاری ش فوقالعاده ست....
البته لازمه یادآوری بکنم که چنین ایده هایی تنها با اجرای عالی و بدون خطا امکان پذیره و گرنه همه ما می تونیم ایده های بلندپروازانه بدیم اما در مرحله اجرا هر چیزی امکان اجرایی شدن نداره
به کمک چند عنصر ساده چقدر خوب دریا و جهان زیر آب رو انتزاع کرده! شیشه و نور.
در صورتی که اگه به ما بگن بیا فلان غرفه مرتبط با دریا و آب رو طراحی کن می گیریم رنگ آبی می زنیم درودیوار و موج و ماهی می کشیم و آبی هم جاری می کنیم و صدای دریا هم پخش می کنیم!!!
در حالی که انتزاع چیزی حوالی این کاره که این بنده خدا کرده.
یک ساعت حبابی؛ ساعتی شنی که شنهای اون در اوج لطافت به حبابهای شفاف و لرزان آب تبدیل شدند.
به طور کلی ساعت شنی خیلی خوبه؛ در اون گذر زمان و گنجی که داره از دستت می ره رو به عینه می بینی اما
ارجحیتی که این ساعت نسبت به ساعتهای شنی داره اینه که هربار این ساعت گونه ای متفاوت از گذر زمان رو تصویر می کنه و این یک نکته ی جدید به همراه داره....
هر آن نو شدن و هر لحظه در شانی بودن.....
"روی آب- On the water " یک کار دانشجوییه که مربوط به یکی از دانشجوهای آکادمی سنت یوست به نام Yi Zhao هستش.
مراحل طراحی کاراکترها و فضاها و درواقع تمام کارهای تصویری این انیمیشن توسط همین فوتوشاپ خودمون ساخته شده! و تمام متحرکسازیهاش هم به وسیله افترافکت انجام شده. در واقع یعنی با صرف زمان هفت ماه من و شما هم می تونستیم چنین انیمیشنی رو بسازیم و نیاز به امکانات خاصی نبود؛
اگر و تنها اگر سناریو و داستان کاملی زیر دست داشتیم! مانند اون چیزی که در " روی آب" مشاهده میکنیم.
انیمیشنی ساده و کوتاه و با ریتم و موسیقی فوق العاده تاثیر گذار…
و البته با جهان بینی خاص خودش.
جاظرفی ها معمولا اصلا زیبا نیستند! حتی خیلی وقتها طراحها سعی می کنن مخفی شون کنن. در ضمن آب ظروف هم معمولا خارج می شه و بدون استفاده تبدیل به آب مصرفی و فاضلاب می شه و اگرچه اون قدر کمه که به نظر نمیاد اما وقتی خوب به قضیه به عنوان یک عادت جاری زندگی نگاه کنیم می بینیم همچین هم کم نیست!
یه کاربری خوب در قالب یک فرمپردازی خوب از جاظرفی های معمولی می تونه حتی عنصری تزئینی برای آشپزخونه بسازه که اتفاقا آب مصرفی رو هم به استفاده می رسونه
این پست به تعداد زیادی پروژهی عکاسی از قطرات آب و کارهای هنری وابسته به اون تعلق داره. برخی از این پروژهها رو احتمالا قبل از این هم دیده بودین ؛ مثلا پروژهی ترکیبهای سورئالیستی قطرات رنگی آب که به منظور آگهی تلویزیونی تلویزیون سونی اول بار به کار گرفته شد خب معروفیتی جهانی داره یه جورایی ! :)
اما دیدن این همه بیان متنوع و مختلف اما به دست آمده از یک روش و اسلوب در کنار هم و در قالب یک پست ارزشهای خودش رو داره.
لااقل در کنار لذت بردن از صورتهای بصری فوقالعاده این تصاویر، مقایسه خوبی تو ذهن شکل میگیره
یک رنگین کمان مصنوعی !
رنگین کمانی که دور تا دور این ساختمون روزی دوبار هر بار به قدر پانزده دقیقه شکل می گیره. به لحاظ فنی کار سختی انجام شده و به لحاظ هنری کاری فوق العاده....
اما
کم پست هایی این جا با هم ندیدیم که هر کدوم به نحوی دست برد به محدوده قدرت الاهی (در پهنهی توانایی ها و اندیشه های جهان سنت) به حساب میامدن.
نمی خوام بی دلیل بگم این ها به این قصد این کارها رو میکنن. دارم از امری ناخودآگاه حرف می زنم به نوعی....
به شخصه فکر می کنم این ها آخرین تقلاهای بشریه انگار...