- ۰ نظر
- ۱۵ آبان ۹۲ ، ۲۱:۵۵
قریب به نه ماه از آخرین پست انتشاری یانوندیزاین میگذرد! و دقیقتر قریب به یک سال از کم فعالیت شدن و خسته شدن یانوندیزاین!
یانوندیزاین تا پیش از این یک سال، با جامعه بزرگ و علاقهمندی از حوزه طراحی ، معماری و هنر آمیخته شده بود. خیلیها در سالهای ۸۶ که فقط به فرستادن ایمیلهای گاهبهگاه دیزاین به صندوق ایمیلی معدودی از دوستان ورودی ۸۵ دانشگاه هنرم مشغول بودم تا همین آغاز سال ۹۶ ، کم کم روزانه با ایمیل روزنامه یانوندیزاین، سیر اینترنتی خودشان در جهان هنر و طراحی را شروع میکردند. خیلیها ابراز لطف فراوانی را در این سالها به تیم فعال یانوندیزاین ابراز کردهاند و همین خیلیها و بسیاری که منتقدانه و تیزبین همیشه ما را مدنظر داشتند، عمده انرژی و انگیزه پیشبرد حرکت یانوندیزاین بودند.
واقعیت آن است که مسائلی شخصی برای یکسالی این حرکت را متوقف کرد... اما عمده انگیزهای که این سالها پشت یانوندیزاین بود و اتفاقات خوبی که پیرامون آن در سالهای گذشته افتاده بود مانع آن میشد که به کل یانوندیزاین را فراموش کنیم....
ما به امید خدا از امروز یعنی ابتدای اردیبهشت ۹۷ دوباره با انگیزه شروع خواهیم کرد. با هم از جهان هنر و طراحی خواهیم دید.... روزانه و پابهپای تحولاتی که در پیرامون ماست.
رودلف استینگل، هنرمند نیویورکی برای طراحی داخلی این گالری، حرکت عجیبی کرده است. او برای نمایش سی تابلوی نقاشی انتزاعی و فیگوراتیو تقریبا مونوکروم خاکستری در ابعاد کوچک و بزرگ ، شاید به منظور ایجاد کنتراست خاصی، تمام ۵۰۰۰ مترمربع سطوح داخلی گالری را با فرش های شرقی با رنگهای سرخ و سیاه بسیار غلیظ پوشانده است. بومی بزرگ که رنگ خاکستری را به خوبی نشان میدهد!
شبکههای اجتماعی، نرمافزارهای رایانهای، موبایلها و ... سبک زندگی ما را به شدت تحت تاثیر خود دارند. اگرچه برخی این تاثیرات را خطری برای آینده زندگی ما میدانند اما بسیاری از طراحان در پی استفاده از فرصتهای بهدستآمده هستند تا رنگ تازهای به زندگیها بدهند.
طراح هنگکنگی، مایک ماک, با استفاده از گرافیک نوتیفیکشن اپلیکیشنهای iOS برگههای یادآوری در سایز بزرگ طراحی کرده است که به نوعی میان این جهان مجازی و زندگی واقعی نسبت ایجاد میکند. کافیست بر اساس اهمیت امور از شمارههای ۱ تا ۹ استفاده کرده و وسایل منزل را شمارهگذاری کنید. از پشت برگهها هم میتوانید برای نوشتن توضیحات استفاده کنید.
آنا گارفورث هنرمند خیابانی انگلیسیست که در تلاشهای اخیر خودش در قالبی اعتراضی، گرافیتیهایی با ماده خام متفاوتی خلق کرده است. گارفورث ورقههای چمن سبز به عنوان پوششهایی رنگی برش میزند و گرافیتیهای خودش را به صورت کلاژ روی دیوار نصب میکند.
تصور کنید که بعد از چند روز کم کم این چمنها خشک میشوند و منظره تغییر رنگ و خشک شدن این عبارات همه در امتداد اثر و پیش چشم مخاطب در حال رخداد است. به این ترتیب کلمات طبیعت و رشد و ... که خشک میشوند معنایی دوچندان دارند. و یا حتی نصب ورقههای سبز چمن بر دیوارهی سرد فلزی هم معنای افزوده خاصی به خود دارد.
آثار هنری بزرگ یا متهورانه، مصداق کامل یک فریاد هستند. فریادها مخاطب را تحت تاثیر قرار میدهند و این اصلا به محتوای فریاد ارتباط چندانی ندارد. مهم نیست چه حرفی را داد بزنید. همین که داد بزنید جمعی در خیابان به سمت شما برمیگردند و آثار هنری بزرگ یا متهورانه و غیرطبیعی نیز کارکردی مشابه دارند. امروزه برای یک فریاد رسانهای هنری هنرمندان خیلی زیاد به این راهکارها در ارائه آثار هنری میپردازند.
همین که یک زیردریایی نظامی غول پیکر از آسفالت خیابانهای میلان به بهانه کمپینی تبلیغاتی توسط یک تیم طراح حرفهای تبلیغات بیرون بزند و به وضعی خیلی طبیعی در شهر ظاهر شود کافیست تا همه دوربین های رسانههای هنری دنیا را به خود جلب کند. جالبتر آنکه تیم تبلیغاتی صحنه را جوری چیده باشند که در ابتدای صبح مردم شهر با صحنهی عجیب حادثه در حالی روبهرو شوند که چندین کارگر تاسیساتی و خدمه زیردریایی در حال تلاش برای رفع مشکل و برگرداندن موجود عظیمالجثه به آب هستند! یعنی یک نمایش کامل در حاشیهی اینستالیشنی قدرتمند...
در دوران رنسانس و پس از آن با شیوع نگاه اومانیستی در جامعه و تمایل اشراف به ابراز وجود فردی و انسانی، نقاشیهایی از نیم تنه اشراف در اروپا بسیار مرسوم شد. این نقاشیها که عملا بخشی از محل درآمد و گذران زندگی هنرمندان بود گاهی خیلی زیاد تکراری و بیارزش از آب درمیآمدند چرا که اشراف و اشرافزادهگان در مسابقه با یکدیگر و در نحوی مشترک سفارشاتی مشابه از چهرهپردازی و نقاشی پرتره میدادند و همین امروز هم دیوارهای کاخها و قلعههای اشراف اروپایی مملو از اینگونه سری کاریهاست.
حالا در زمانهی صنعتی شدن همه چیز و دوران فردگرایی که دیگر همه ما هرکدام به قدر خودمان یک شخصیت مستقل و منفرد هستیم لازم است ساختاری نصب شود تا امکان بروز اشرافی همه ما فراهم باشد. برادران سولوکوسکی، طراحان و معماران بلغارستانی با ساخت تابلوی «قاب صندلی» در ضمن پاسخگویی به این نیاز عصر فردگرایی ما، خاطرات آن دوران عجیب اروپایی را نیز زنده کرده اند. دورانی که به ادعای اندیشه بشر به قهقرای نادانی فروافتاد....
گروه ویدن + کندی برای کمپین تبلیغاتی یک تولیدکننده بزرگ کفش ورزشی ، به اقدامی خاص روی آوردند. آنها بر بستر اینتسالیشنی بزرگ به شکل یک بیلبورد بزرگ شهری که تصویر پایی برهنه را بر روی آن چاپ کرده بودند، با شعار محافظت از آن در طول ده روز شروع به تنیدن کفشی ورزشی با الهام از اتودهای شرکت مورد نظر و با توجه بر هویت تجاری آن میکنند. پس از پایان ده روز بیلبورد مورد نظر شخصی را نشان میدهد که کفش نایک به پا دارد....
تبلیغات مدت دار اینستالیشنی که در زمان ما بسیار شیوع پیدا کردهاند، یکی از جدیدترین دستاورد عرصه هنر برای بازار تبلیغات هستند که به شدت نیز بر ذهن مخاطب اثر میگذارند.
امانوئل مورو با نصب ۸۴۰ کاغذ کادوی رنگی بر روی سقف یک گالری به منظور جشنوارهای در طیف بندی خاص و در سطح وسیع به نوعی فضاسازی متفاوت دست پیدا کرده است. او با نصب دایرههایی رنگی بر روی دیوارهای جانبی و در ردیف شیتهای کاغذی رنگی به نوعی به مخاطب خود نیز امکان مشارکت و پاسخگویی به اثر را داده است و مخاطبان نسبت به رنگها از خود واکنش نشان می دهند. در واقع آنها با نصب استیکیهای کوچکی در حاشیهی دایرههای رنگی به نوعی تعاملی اینستالیشن را تکمیل میکنند. هرچند به زعم من سهم مخاطب در تکمیل اثر بسیار اندک دیده شده است.
شاید حال و هوای رمزپردازیهای رمانهایی که اخیرا خواندهام در انتشار این پست بیتاثیر نباشد. میدانید که هنر ادیان کهن در مواردی با رمزآمیزیها و رمزپردازیهای حسابشده روبهروست. این مساله مختص ادیان توحیدی و ابراهیمی نیست و در میان جمیع آیینهای کهن و حتی مسلکهای ابداعی معاصر مقلدانه از ادیان کهن نیز به چشم میآید. اما در نمونههای مختص ادیان ابراهیمی گونههایی شگرف و گاهی با وسعت کشف بینظیری که متناظر با سلوک عارفانه در این ادیان است نیز یافت میشود. در میان این سنن رمزپردازی نور از جایگاه خاصی برخوردار است و بازیهای حسابشده با شکست نور و نور رنگی در کلیساهای مسیحی و نیز ترکیبهای شگفت نور و سایه در مساجد و زیارتگاههای اسلامی را میتوان به عنوان مثال برشمرد.
استودیو شادی و آبی در اینستالیشنی متفاوت با ساخت سه دیسک با پوشش آینههای رنگی شکسته به نماد سه دین بزرگ ابراهیمی یعنی یهودیت، مسیحیت و اسلام و نصب آنها در مسیر حرکت خورشید از روزنه پنجرهای در کلیسای سن ماتیو به خلق انعکاسهایی عجیب و انتزاعی بر دیوارههای کلیسا دست زدهاند که نوعی حالت مقدس و باشکوه را ایجاد میکند و با تغییر و تحول خود ناظران را به پیگیری ادامه ماجرا دعوت میکند. برداشتی امروزی و استریلیزه از چیزهایی که روزی در کالبد بنا و عضوی از آن و البته در خدمت وظایفی مشخص و جدی در بنا بوند....