جریانی در میان قشر تحصیلکرده معماری در کشور ما وجود دارد که متاثر از آموزههای استادانی نظیر پیرنیا و جریاناتی نظیر قطب فنآوری معماری دانشگاه تهران و با مطالعه ترجمههایی از اساتیدی مانند دکتر گلابچی و بلاخره همراه با جو صنعتزده امروز کشور ما, تعریف معماری اسلامی یا معماری ایرانی, اصلا بگوییم معماری بومی و فرهنگی را در ابداعات و نوآوریهای فنی آن خلاصه میبینند و با وزندهی به عنصر فن و تکنیک در معماری, به غیر از آن که سایر شوون معماری را کمتر بها میدهند, در پی ساخت آیندهای فنمحورانه برای معماری بومی هستند. این جریان حتی با خوانش معماری گذشته ایران زمین از دریچه فن و تکنولوژی به گزارههایی در مورد معماری سنتی ایرانی و شاید گاهی اسلامی میرسد که کلیه یا حداقل بیشتر تاثیرات احتمالی اندیشه بومی بر تولید آثار معماری را زیر سوال میبرد.
این نوع نگاه از ابتدا یعنی قبل از آنکه در ایران این قدر بارور شود, در میان کشورهای متمول عرب منطقه به نوعی وارداتی مستقر شده بود. نتیجه این نوع نگاه -در نوع وارداتی آن- برای کشورهای منطقه عرب ساخت و سازهای غولپیکر و عظیم حاشیه خلیج فارس است که محمل آخرین تکنولوژیهای روز معماری و رکورددار بسیاری از عرصههای ساخت و ساز است. جالب اینجاست که اعراب هم این نوع معماریهای خود را اسلامی و امتداد سنت اسلام در معماری تلقی میکنند! معمار ساختمان مرکزی پارک علم و فنآوری قطر ادعا میکند که این ساختمان را بر مبنای فرهنگ اسلامی و با بهرهگیری از فنآوریهای ساختمانی آینده طراحی کرده است. ساختمانی خوش ساخت و با پهنهی 12 هزارمترمربع که مجموعهای پیچیده از روابط پژوهشی اموزشی را در خود جا داده است.